تقارن جزئی از معماری است که در همه حجمهای خارجی و فضاهای داخلی به طور مشخص و قابل توجه وجود دارد، در واقع آنچه یک فضا را به هماهنگی، تناسب و زیبایی میرساند، تقارن موجود در فضاست.
در ریاضیات و فیزیک انواع مختلفی از تقارن را میشناسیم: محوری، مرکزی، تکراری، تعویضی و... . در سال 1924 جورج پولیا اثبات کرد برای تزئینات دو بعدی، 17 نوع تقارن وجود دارد و جالب است که مصریان باستان از هر 17 نوع در تزئینات بناهای خود استفاده کردهاند. اما آنچه بیشتر در معماری مورد استفاده قرار میگیرد، تقارن متقابل و تکراری است.

تقارن متقابل (محوری)
تقارن متقابل یا همان تقارن محوری، تقارنی است که نسبت به یک محور ایجاد میشود و با دوران 180 درجه حول محور عمودی یا افقی به وجود میآید. به این ترتیب اجسام مشابه، فاصله یکسانی نسبت به محور خواهند داشت؛ تقارن متقابل در طبیعت بسیار دیده میشود و به نوعی تعادل را نیز یادآوری میکند. به طور مثال وقتی اتاقی را چیدمان میکنیم، اگر مبلمان دارای یک کاناپه دو نفره و دو مبل تک نفره باشد، باید دو مبل تکی را به شکلی متقارن در دو سمت کاناپه قرار دهیم، زیرا اگر مبلهای تکی در یک طرف قرار گیرند حالت سنگینی و عدم تعادل در یک سمت به وجود میآید.
البته در تفکر مدرن و بهخصوص در سبکهای معاصر مانند « دیکانستراکشن "deconstruction" » که به دنبال ساختارشکنی هستند تقارن جایگاهی ندارد و فضاهای متقارن به چشم نمیخورد. اما در معماری گذشته و همچنین در دکوراسیون فضاهایی که از سبک کلاسیک برای تزئینات استفاده میکنند، تقارن اهمیت مضاعفی پیدا میکند. در معماری دوران باستان و دوران اسلامی ایران هم گرایش به تقارن چه از نظر طراحی معماری و چه از نظر تزئینات مشهود است.

تقارن تکراری
تقارن تکراری، تکرار یک جسم در یک ردیف است که مانند تقارن محوری در معماری اهمیت بسیاری دارد. منظور از تقارن تکراری، تکرار مکرر قطعات مشابه است که البته منظور از تشابه، قابلیت تطابق است و نه همسانی صرف.
این خاصیت تکرار را به صورت ردیف میتوان در همه جا یافت. هر چه تکرار منظمتر باشد، راحتتر میتوان آن را یافت. حتی بعد از یک تکرار 3 تا 4 باره، ذهن ما منتظر تکرار بعدی است زیرا انسان همواره به دنبال نظم است تا بتواند محیط را بهتر درک کند. از سوی دیگر، باید توجه داشت که تکرار مکرر یک عنصر، باعث پایین آمدن ارزش زیبایی شناختی میشود زیرا در هر تکرار، جزء، ارزش خود را از دست میدهد و این کل است که اهمیت پیدا میکند.
در تقارن تکراری ممکن است تکرار در یک ردیف افقی، عمودی یا مایل انجام شود یا حتی تکرار میتواند یک ضربآهنگ داشته باشد و نظم موجود را تشدید کند. در واقع تکرار ریتمیک مانند یک قطعه موسیقی که دارای تکرار در قطعات است، ریتم دلنوازی هم دارد. به عنوان مثال در تزئینات و حجاریهای تخت جمشید، تقارن تکرار، بسیار به چشم میخورد.

به طور کلی استفاده از تقارن (چه به صورت محوری و چه به صورت تکراری) در معماری امروز نیازمند دقت فراوانی است. زیرا طراحی یک فضای جدید و امروزی با فرمول قدیمی تقارن، پیچیدگیهای زیادی دارد و نیازمند توجه زیادی است تا کار شما به یک طرح قدیمی و بیارزش تبدیل نشود. همانطور که میدانید در معماری امروز، تقلید فاقد ارزش است و نوآوری در طراحی مهم است، بنابراین برای داشتن فضای خاص، باید با دقت بیشتری از فرمولهای تقارن استفاده کنید.